نه، این یک جنبش نیست. این نظرات سیاسی جدیدی هم نیست. ۲۵۰ هزار نفری که به جرمی کوربین (رهبر سابق حزب کارگر که در انتخابات به بوریس جانسون باخت) رای دادند همان نیمی از یک درصد جمعیت بزرگسال بریتانیا هستند که همواره از چپ افراطی حمایت کردهاند. اگر حزبی جدا بودند، این محدوده رایشان در انتخابات بود. این ۲۵۰ هزار نفر حداکثر تعداد کسانی است که با کوربین همعقیده بوده و حاضر بودند برای ابراز نظرشان مبلغ ۳ پوند بپردازند.
بنابراین تصور نکنید که چپ افراطی این فرصت را به دست آورده که خود را بار دیگر برای نوع دیگری از سیاست آماده کند. هرچند این اشتیاق بیتردید وجود دارد اما همه طرفداران کوربین هوادار تروتسکی نیستند.
کوربین برحسب اتفاق یک ائتلاف موقت از جمله بسیاری از هوادارن «اد میلیبند» را به دور خود گرد آورد. بسیاری از آنها جایگاه خود را بدون سروصدا از طرفداری میلیبند که خواهان دموکراسی سوسیال و ایدهآل سوئد بود، به تقبیح او که تئوریهای تونی بلر را به تاچریسم فروخت، تغییر دادند.
و بعد «آن گروه ناپایدار از هوادارنی را دارید که همواره به دور هرچیز تازهای جمع میشوند»؛ اینها کلمات من نیستند بلکه نظرات آن ناظر هوشمند و گسسته از حزب سوسیال دموکرات است که درسال ۱۹۸۱ به حزب کارگر پیوست؛ آن وکیل جوان جویای کرسی حزب کارگر در پارلمان بریتانیا تونی بلر بود. اینها همان کسانی هستند که ۱۳ سال بعد که او به رهبری حزب رسید، به دورش جمع شدند. او حتی در نظام سه مرحلهای کالج انتخابات حزبی که بعدا توسط میلیبند ملغی شد، بیش از دو برابر کوربین رای آورد.
بله، در آن زمان هم صحبتهایی از «سیاست تازه» مطرح بود هرچند بلر در نمایندگی آن محتاط بود. به همین گونه، در سال ۱۹۹۴ بارقههایی از خوشبینی در مورد احیای ارزشهای سنتی حزب کارگر دیده میشد.
یکی دو نفری احتمالا با بیتدبیری اشاره کردند که حزب کارگر بار دیگر به «حزب تودهها» تبدیل شده است. یکی از دلایلی که فکر میکردم بلر جالب است این بود که او توانست با کسب اجازه از مدیریت ملی حزب کارگر، حق عضویت در حزب را برای مردم به یک پوند در سال تخفیف داده و به این صورت تعداد اعضای حزب را در محل نمایندگی خودش در «زجفیلد» به ۲۰۰۰ نفر افزایش دهد.
و البته در حالی که تونی بلر به رهبری حزب میرسید، تعداد عضویت در حزب کارگر در میان اشتیاق مردم از ۲۶۶ هزار از زمان جان میجر به ۴۰۵ هزار در سال ۱۹۹۷ رسید. در حال حاضر تعداد اعضای حزب بالغ بر ۳۲۵ هزار نفر میشود که ۱۵ هزار نفر آنها تنها ظرف ۲۴ ساعت پس از انتخاب کوربین به رهبری، به حزب پیوستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته بهتر است حزب اعضایی مشتاق داشته باشد. اما افزایش تعداد عضویت همواره نمایانگر موفقیت در انتخابات نیست. حزب لیبرال دموکرات هم از زمان انتخابات عمومی تاکنون هزاران عضو جدید به خود جلب کرده، اما هواداران تیم فارون اجازه ندادهاند احساسات بر آنها غالب شود.
اما میان اشتیاق برای برای حزب سوسیال دموکرات و تونی بلر و کوربین تفاوتهایی وجود دارد. رسانهها به آنها علاقهمند بودند اما کوربین را دوست نداشتند. او در نطقی که به مناسبت پیروزیش ایراد کرد، دو بار رسانهها را مورد حمله قرارداد: یک باردرمیان تشویق حضار و یک بار پس از مراسم در میخانه. این یک جنبش نیست – نوعی حس نابرآوردگی است که منتظر خیانت مردم است. هرچند هواداران کوربین عمدتا جوانتر از کسانی هستند که به رقبایش رای دادند اما نظرخواهیهای تارنمای «یو گاو» حاکی از آن است این روند آن چنان که بعضی مشتاقان عنوان میکنند، برجسته نیست. بیتردید از آن چه در ترکیب راهپیماییهایی که برای کوربین برگزار شده دیده میشود، طرفداران او در سنین مختلف و عمدتا سفیدپوست هستند. بسیاری از جوانان از او حمایت میکنند اما در میان آنها سالمندان بسیاری هم هستند که در طول سالها از سیاستهای کارگر رویگردان شده و اکنون بار دیگر به آن باز میگردند.
برای یک فعال حزب کارگر مثل من که با افراطگرایان و تروتسکیستها و کولیها مبارزه و از پیتر شور در رد صلاحیتش در بتنال گرین دفاع کرده، چند هفته گذشته یک سفر جهنمی به عقب بوده است – همه آنها هنوز وجود دارند و بازگشتهاند و همه آنها درصدد بازگشت به حزب کارگرند.
کوربین در اظهارات روز شنبهاش آنها را خطاب قرارداده و گفت: «به آنهایی که به حزب بازمیگردند، به آنهایی ناامید شده بودند و (حزب را) ترک کرده بودند، میگویم خوش آمدید، به حزبتان خوش آمدید، به خانهتان خوش آمدید.»
آنها برخلاف قشر معتدل کارگر که شاهد رهبری اد میلیبند و احیای حزب جان اسمیت بودند، حزبشان را بازپس نگرفتهاند – زیرا هرگز آن را در تعلق خود نداشتهاند.
نزدیکترین مرحله انتقال سیاستهای حزب به چپ افراطی در سال ۱۹۸۱ و هنگامی بود که تونی بن توانست ۴۹.۶ درصد کالج انتخابات حزبی را برای مقام معاونت جلب کند. اکنون چپ افراطی به حزب شخص دیگری روی آورده و سعی دارد پایش را در آن محکم کند زیرا تنها با تظاهر به اعتقاد به حزب کارگر است که میتواند امیدوار باشد بیش از نیمی از یک درصد آراء را نصیب خود کند.
توضیح ایندیپندنت فارسی: «این دیدگاه در سال ۲۰۱۵ و در زمانی که هنوز جرمی کوربین رهبر حزب کارگر بود و بوریس جانسون به نخستوزیری نرسیده بود، نوشته و در ایندیپندنت انگلیسی منتشر شده است.»
© The Independent